سفارش تبلیغ
صبا ویژن

imam zaman 004

همین عقلی که با سنگ حقیقت خانه می سازد 

 زمانی از حقیقت های ما افسانه می سازد 

سر مغرور من! با میل دل باید کنار آمد

 که عاقل آن کسی باشد که با دیوانه می سازد

 مرنج از بیش و کم ، چشم از شراب این و آن بردار

 که این ساقی به قدر "تشنگی" پیمانه می سازد

 مپرس از من چرا در پیله ی مهر تو محبوسم

که عشق از پیله های مرده هم پروانه می سازد

 به من گفت ای بیایان گرد غربت! کیستی ؟ گفتم :

پرستویی که هر جا می نشیند لانه می سازد

 مگو شرط دوام دوستی دوری ست? باور کن

همین یک اشتباه از آشنا  بیگانه می سازد




تاریخ : یکشنبه 92/7/28 | 1:7 عصر | نویسنده : محمد hn | نظر

imam zaman 027

 

شاعر : امام خمینى (ره)

 

غم مخور، ایام هجران رو به پایان مى رود

این خمارى از سر ما مى گساران مى رود

پرده را از روى ماه خویش بالا مى زند

غمزه را سر مى دهد، غم از دل و جان مى رود

بلبل اندر شاخسار گل هویدا مى شود

زاغ با صد شرمسارى از گلستان مى رود

محفل از نور رخ او، نورافشان مى شود

هرچه غیر از ذکر یار، از یاد رندان مى رود

ابرها، از نور خورشید رخش پنهان شوند

پرده از رخسار آن سرو خرامان مى رود

وعده‏ دیدار نزدیک است ‏یاران مژده باد

روز وصلش مى رسد، ایام هجران مى رود



 




تاریخ : جمعه 92/7/26 | 7:55 عصر | نویسنده : محمد hn | نظر

 imam ali  شهادت امام علی (ع)

 

ون آقایی که شبا رد می شد از کوچه ما ،کیسه بدوش کو ؟

رد پای پر خراش بی خروش کو ؟ اون آقای خرقه بدوش کو ؟

کجاست اون آقا که پینه های دستاش مرهم دلای ما بود ؟

نفس سبز نگاهش همیشه حلال مشکلای ما بود

می شه یک بار دیگه سر بزاره به خونه ما

بگیره نشونی از غربت بی نشونه ما

موهای آقا سپیده ، جوونا کیسه رو از آقا بگیرین

قامت آقا خمیده جوونا کیسه رو از آقا بگیرین

جوونا آقا بشین، زنده کنین رسم جوون مردی رو امشب

یتیما منتظرن، زنده کنین شیوه شب گردی رو امشب

یتیما پشت درای خونشون منتظر آقا نشستن

گوش به زنگ تق تق یه جور صدای پا نشستن

موهای آقا سپیده ، جوونا کیسه رو از آقا بگیرین

قامت آقا خمیده جوونا کیسه رو از آقا بگیرین

دستای پینه بسته علی به همراه منه

خونه نشینی علی آتیش به جونم می زنه

تو کوله بار شعر من اسم قشنگ علی یه

قافیه تنگه دلم، از دل تنگه علی یه

تو کوچه های غربتم نشونی از مولا می دن

اهل محل سلام مو جواب سر بالا می دن

به من می گن علی کیه ؟ علی امام عاشقاست

به من می گن علی کیه ؟ داغ دل شقایقاست

توی نجف یه خونه بود،که دیواراش کاهگلی بود

اسم صاحب اون خونه، مولای مردا علی بود

نصف شبا بلند می شد ، یه کیسه داشت که بر می داشت

خرما و نون و خوردنی ، هرچی که داشت تو اون می ذاشت

راهی کوچه ها می شد ، تا یتیما رو سیر کنه

تا سفره خالی شون و پر از نون و پنیر کنه

شب تا سحر پرسه می زد ، پس کوچه های کوفه رو

تا بوی بارون بکنه ، پاهای بی شکوفه رو

عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه

باید مثل علی بشه ، هرکی که اهل دین باشه

بعد از علی کی می تونه مرهم راز من بشه

درد دلامو گوش کنه ، دچار ساز من بشه

 شعر از : زنده یاد مرحوم آقاسی





تاریخ : جمعه 92/7/26 | 10:28 صبح | نویسنده : محمد hn | نظر

تصاویر مربوط به عید سعید قربان

 




تاریخ : سه شنبه 92/7/23 | 1:55 عصر | نویسنده : محمد hn | نظر

 

چه اضطرابى دامن زمین را فرا مى‏گیرد، آن‏گاه که دلش مزار امامى مى‏شود. گویى در آن هنگام، دست و پایش مى‏لرزد! زمین از اینکه باید گوهرى را در میان بگیرد، بسیار ناخشنود است. اکنون زمین چه شرمسار است که تنها بیست و پنج بهار، او را مهمان خوانش دیده بود؛ او که جواد بود و جود، قطره‏اى از پیشانى بلندش؛ تقى بود و پرهیزکارى، سطرى از صحیفه وجودش.

او که در همان خردسالى امام شد و در نوجوانى، رهگشاى گره‏هاى فکرى. که بى‏درنگ، دشوارترین پرسش را پاسخ مى‏گفت و خبر از اتصال خویش به دریاى علم الهى مى‏داد.

تنها «بیست و پنج» سال بود که نسیم «هل اتى» مى‏وزید و نهرهایى که از سرچشمه «طه» سیراب مى‏شود، جارى بود. و چه زود، این نسیم از وزیدن افتاد و این عطر دل‏نواز، دامن برچید!

اما، نه... چشم دلت را باز کن و ببین! هنوز آن نسیم در حال وزیدن است و این شمیم روح‏بخش به مشام مى‏رسد.

سلام بر تو اى جوادالائمه! و بر آن بارگاه خدایى‏ات که تا دامنه قیامت، چشم‏نواز همه از ره‏رسیدگانِ خسته خواهد بود.

براى هروله از «مروه» دلت تا «صفاى» کاظمین، راهى نیست. در این حج ولایت و عشق همیشه در «سعى» باش؛ که بى «سعى» نمى‏توان به «صفاى» جمال دوست رسید.




تاریخ : شنبه 92/7/20 | 11:15 عصر | نویسنده : محمد hn | نظر
مطالب قدیمی‌تر >>