
پیرو ولایت فقیه و رهبری باشید تا به این مملکت آسیبی نرسد و بیاد بیاورید چه سرو قامتانی به خون غلتیدند تا سربلندی و افتخار امروز بوجود امد
وی افزود: در اصل 53 قانون اساسی نیز اشاره شده که کلیه درآمدهای کشور باید در خزانه داری کل متمرکز شود.
این عضو کمیسیون امنیت ملی در ادامه تصریح کرد: امروز بیشترین مشغله مجلس مربوط به بررسی درخواست استیضاح وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی است اما مجلس توجه داشته باشد که دو ماه از فصل ارائه لایحه بودجه سالانه از سوی دولت گذشته و هنوز این لایحه ارائه نشده است، ولی نه دولت و نه مجلس شورای اسلامی توجهی در این زمینه نمی کند.
سنایی با اشاره به موضوع دوم تذکر خود گفت: موضوع دوم تذکر من کمکی است که باید در ایام پایانی سال انجام شود، در این که به انجام این کار توصیه شده و باید به اقشار ضعیف و مردم پیش از رسیدن سال نو کمک شود شکی نیست و این توصیه، توصیه خوب و مصلحت مهمی است اما این روش، روش مناسبی نیست و باید توصیه از طریق قانون عملی شود
وی ادامه داد: در مصاحبه های مختلف ارقام متفاوتی ذکر شده اما بگویید که مبنای این اعداد و ارقام کمک عیدانه چیست؟
سنایی در مجلس خطاب به لاریجانی با بیان این که شما اعلام کردید که این مبلغ به تشخیص خبرگان مجلس بوده است، گفت: ما نه در عرف قانون گذاری و نه در قانون اساسی چیزی به نام خبرگان مجلس نداریم بلکه مجلس طبق قاعده قانون گذاری می کند و مصارف بودجه نیز طبق تشخیص مجلس است.
لاریجانی در پاسخ به تذکر سنایی گفت: اولا تذکر شما در موضوع دستور کار نیست و از همکاران می خواهم طبق دستور کار مجلس که استیضاح وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی است تذکربدهند.
وی همچنین افزود: این که در مورد بودجه باید سر موعد به مجلس ارائه می شد بارها گفته شده است. دولت باید لایحه بیاورد ومجلس نمی تواند طرح بودجه را ارائه دهد و این مساله در قانون اساسی آمده است.
رئیس مجلس شورای اسلامی افزود: قانون گفته است اگر دولت لایحه بودجه را دیر ارائه داد باید هم لایحه بدهد و هم چند دوازدهم ضمن این که هم در نامه نگاری ها با دولت این مطلب گفته شده و هم در تذکرها و هم در صحن علنی قرائت شده است. بیش از این مجلس چه کاری باید انجام بدهد چرا که تاخیر آن به ضرر کشور است.
وی همچنین درباره تذکر دوم سنایی نیز گفت: درباره پیشنهاد کمک عیدانه قبلا هم گفته شده که این توصیه، توصیه رهبری است و در جلسات دولت و مجلس مقرر شد به همه مردم خصوصا اقشار ضعیف در ماه های پایانی سال کمکی شود. بنابراین از آنجا که این موضوع با نظر رهبر معظم انقلاب انجام شده است از نظر قانونی اشکالی ندارد و من هم نمایندگان مجلس را در جریان قرار داده ام.
رئیس مجلس در پایان اظهار داشت: جلسات مشترک دولت و مجلس درباره هدفمند کردن یارانه ها توافقی صورت نگرفته است.
نماینده مردم قصر شیرین در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی بولتن نیوز، با اعتقاد بر اینکه دشمنان قسم خورده نظام همواره به دنبال راه هایی برای آسیب وارد کردن به نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند، افزود: ما هرگز نخواهیم گذاشت عده ای انگشت شمار خوراک دشمنان و استعمارگران را تامین کنند و دشمن را در رسیدن به اهداف و مقاصد شوم خود یاری کنند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، با اشاره به بازداشت های اخیر روزنامه نگاران و خبرنگارانی که با زیر پا گذاشتن اصل امانتداری و عدم رعایت اصول اخلاق حرفه ای خوراک رسانه های بیگانه را تامین می کردند، گفت: بدون شک اصحاب رسانه و خبرنگاران جزو افتخار آفرینان نظام محسوب می شوند و نقش آنها در روشنگری، آگاهی بخشی جامعه و تنویر افکار عمومی بر کسی پوشیده نیست.
وی افزود: اصحاب رسانه با اطلاع رسانی دقیق و به موقع و با ارائه تحلیل های مناسب نقش موثری در خنثی سازی توطئه های بیگانگان ایفا می کنند.
حسینی با اشاره به اینکه عده ای در داخل و خارج نظام در صدد القای این موضوع هستند که خبرنگاران وابسته به جناحی خاص را جهت دار بازداشت کرده اند، تصریح کرد: هر کسی در جمهوری اسلامی تخلف کند، باید پاسخگو باشد و مجازاتش را بپذیرد. قوه قضاییه موظف است با هر فرد متخلف خواه خبرنگار، خواه هر فرد دیگری در هر پست و مقامی برخورد کند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی با بیان اینکه نظام جمهوری اسلامی با کسی تعارف و رو در وایسی ندارد، خاطر نشان کرد: خبرنگاران حافظان منافع نظام و مردم هستند و اما اگر در مسیری قرار بگیرند که خروجی فعالیتشان زیر سوال بردن خدمات و آسیب وارد کردن به پیکره نظام باشد، باید به طور جد و قاطعانه در چارچوب مقررات با آنها برخورد صورت بگیرد.
حسینی تاکید کرد: اگر جرم و اتهامی بر وزارت اطلاعات محرز نشود و به یقین نرسد که فرد در حال انجام اقداماتی علیه امنیت نظام، جاسوسی و ضربه زدن به پیکره نظام سیاسی ایران است، وارد عمل نمی شود.
وی ضمن حمایت و قدردانی از زحمات و اقدامات هوشمندانه وزارت اطلاعات در حفظ امنیت نظام، گفت: به شخصه یقین دارم که نه در جریان بازداشت های اخیر روزنامه نگاران و خبرنگاران بلکه در هیچ مورد دیگری وزارت اطلاعات سیاسی کاری نکرده و نخواهد کرد چراکه هدف این وزارتخانه تنها حفظ اقتدار نظام است.
ذوالنور سران فتنه را مردههای سیاسی خواند و افزود: سران فتنه امروز مایوس هستند و اگر نظام با آنها برخورد قضایی داشته باشد ،میدان مظلومنمایی برای آنان بیشتر فراهم خواهد شد.
وی همچنین شعارهای فتنه گران در سال 88 را ادامه شعارهای سازمان منافقین خلق اعلام و کاشتن بذر تردید در دل مردم را از ابزارهای اصلی منافقین برشمرد.
ذوالنور هدف اصلی منافقین را براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی دانست و ادامه داد: امروز برای تخریب نظامهای سیاسی دنیا منافقین با نقابی از جنس مردم وارد صحنه میشوند.
جانشین پیشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه در شرایط کنونی دشمنان پایهها و سازههای اصلی نظام را نشانه گرفته است، افزود: دشمنان ضربههای خود را به وسیله عناصر نفوذی از داخل نظام به کشور وارد خواهند کرد.
ذوالنور با اشاره به سخنان حضرت امام علی(ع) مبنی بر اینکه "حق را بشناس، اهل حق را خواهی شناخت"، گفت: بزرگترین شاخص برای تشخیص انقلابیون از منافقین و مهمترین معیار خط رهبری و ولایت فقیه است.
وی با انتقاد ازعملکرد رسانههای داخلی، تصریح کرد: رسانههای داخلی نسبت به رسانههای بیگانه در گفتمانسازی، نشان دادن وقایع تاریخی و جذب مخاطب کوتاهی کرده و این امر چندان رضایتبخش نیست.
در روزهای آخر دی 1357 خبر بازگشت قریب الوقوع امام خمینی در رسانه های خبری انتشار یافت. روز 2 بهمن یگانهای گارد شاهنشاهی، برای نمایش قدرت خود، در حضور خبرنگاران خارجی رژه رفتند. فردای آن روز دولت و ارتش فرودگاههای کشور را بستند و پرواز تمامی هواپیماها به ایران و از ایران به خارج متوقف شد. از همین موقع تظاهرات مردم تهران و شهرستانها در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها شدت یافت و روز 4 بهمن جمعیت کثیری به سوی فرودگاه مهرآباد روی آوردند و خواهان بازگشت امام خمینی به وطن شدند.
به رغم بسته شدن فرودگاهها و متوقف ماندن پرواز هواپیماها، چند تن از خلبانان شرکت هواپیمایی ملی ایران اعلام کردند که به پاریس خواهند رفت و امام خمینی را با هواپیمای 707 به تهران خواهند آورد.
در همین اوان، سران ارتش در گردهمایی روز 3 بهمن، با حضور ژنرال هایزر، مسئله جلوگیری از بازگشت امام خمینی را مورد بحث قرار می دهند:
ژنرال هایزر
«.... ژنرال ربیعی طرفدار اقداماتی به منظور جلوگیری از فرود هواپیماها در تهران بود او، سه راه پیشنهاد کرد: جلوگیری از پرواز هواپیما در هوا و منحرف ساختن آن، سعی کنیم کشور دیگری راه را بر هواپیما ببندد و آن را نابود کند، راه سوم مسدود کردن باند فرودگاه [....] به نظر من (هایزر) مسدود کردن باند فرودگاه راه عاقلانه تری بود، زیرا نشان می داد که دولت بر فرودگاه کنترل دارد و می تواند قدرت و حاکمیت خود را نشان دهد...» علاوه بر اخبار و اطلاعات مربوط به تغییر مسیر هواپیمای امام خمینی، گزارشاتی درباره سوء قصد علیه جان او، انتشار یافت. هایزر نیز در مذاکراتش با سران ارتش به این موضوع اشاره کرده و می گوید:
«مطبوعات خبر می دادند که پس از تهدیدهای جدید علیه جان [امام] خمینی، تعداد محافظان اقامتگاهش در پاریس دو برابر شده است.فرانسویها گله می کردند که این کار برای آنها بسیار گران تمام می شود. من ژنرالها را زیر فشار گذاشتم تا بدانم آیا اقداماتی علیه جان خمینی شروع کرده اند، کنایاتی دریافت کردم، ولی پاسخ روشنی نشنیدم.آنها گفتند گروهی در سوئیس وجود دارد که این نوع اعمال را انجام می دهد، اما من نمی توانم قضاوت کنم که آن گروه با افسران تماس داشتند»
یادداشتهای برژینسکی مشاور امنیتی پرزیدنت کارتر نیز موضوع توطئه علیه امام خمینی را تایید می کند.وی در این مورد می گوید:
«... در 22ژانویه براون گزارش کرد، هایزر به او اطلاع داده که بختیار آماده مقابله با خمینی، هنگام بازگشت وی می باشد، هواپیمای او، از مسیر پرواز منحرف و پس از فرود اجباری، بازداشت خواهد شد.سئوال ما این بود که آیا ما، آمادگی داریم که بختیار را در انجام این عمل تشویق کنیم و تصمیم او را قوت بخشیم.این موضوع طی دو روز بعد، میان ونس، براون و من مورد بحث و بررسی قرار گرفت...»
ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در ایران
روز 23 ژانویه پیامی از سوی هایزر و سولیوان دریافت کردیم. در این پیام خواسته شده بود دستور العملهای قبلی را تغییر دهیم و به آنها اجازه دهیم برای امکان برقراری ائتلاف میان نظامیان و عناصر مذهبی اقدام کنند. این پیشنهاد کارمان را پیچیده تر کرد. ونس، قویا موافق این کار بود و من سخت مخالف بودم. ما، حتی بین خودمان در زمینه چگونگی پاسخ به تصمیم بختیار در مورد جلوگیری از بازگشت [آیت الله] خمینی، اختلاف نظر جدی داشتیم. ونس عقیده داشت باید به بختیار و خمینی توصیه کنیم آیت الله به ایران مراجعت نکند، زیرا برخورد و درگیری برای هر دو طرف، فاجعه به بار خواهد آورد. من و براون بر این عقیده بودیم حالا که بختیار تصمیم به ایستادگی دارد، باید از او حمایت کنیم.
روزهای 23 و 24 ژانویه (3 و 4 بهمن 1357) جلسات متعددی برای بحث و گفتگو در این مورد، بین خودمان و نیز با حضور رئیس جمهوری داشتیم. هنگامی که من پرزیدنت را از طرح بختیار آگاه ساختم، واکنش اولیه اش بسیار مثبت بود و گفت «عالی » است. اما ونس به شدت مخالفت کرد و گفت نتایج این امر منجر به اختلال و بی نظمی وسیعی خواهد شد و حتی محتمل است [امام] خمینی به قتل برسد، و حوادث غیر قابل انتظاری پیش آمد کند.
ما تمام آن روز به گفتگو ادامه دادیم. براون و من گفتیم اگر بختیار قصد دارد خمینی را توقیف کند، باید بدین کار تشویق شود و افزودم: هرگونه اشاره مخالفی علیه آن از سوی ما، اشتباه بزرگی خواهد بود. سرانجام به دلیل عدم توافق درباره این موضوع، نتوانستیم پیش نویس دستور العمل مشخصی را تهیه کنیم و من ناگزیر، چند راه حل مختلف به رئیس جمهوری پیشنهاد کردم. رئیس جمهور با پیش نویس پیشنهاد ونس مبنی بر اجرا نکردن طرح بختیار موافقت نکرد و طرح پیش نویس من و براون را با مختصر تغییراتی انتخاب نمود، در حقیقت به بختیار، برای اجرای پیشنهادش، چراغ سبز داده شد.
متاسفانه، خمینی بازگشت خود را به تاخیر نینداخت، هر چند بختیار در کشمکشهای اولیه به پیروزی روانی محدودی دست یافت، اما موضوع همچنان لا ینحل باقی ماند».
در حالی که واشینگتن و تهران درباره نحوه جلوگیری از ورود آیت الله خمینی به ایران بحث و مذاکره می کردند، امام خمینی، آماده بازگشت به ایران بود و با تصمیم گیری متهورانه و سرعت عمل، قصد داشت حریف را «مات» کند.به گفته ژنرال هایزر «حرکات و اقدامات جناح خمینی به حدی هوشمندانه انجام می گرفت که من متحیر بودم چه کسی برنامه ریزی آنها را انجام می دهد و هنوز هم پاسخ این سئوال را پیدا نکرده ام » .
به رغم بسته بودن فرودگاهها و پخش خبرهای مربوط به سوء قصد به جان امام خمینی و نیز منحرف ساختن هواپیمای حامل وی، امام اعلام کرد، هر زمان بخواهد به ایران مراجعت می کند. کمیته استقبال، برنامه مفصلی برای استقبال از او تهیه دیده بود.
روز 9 بهمن ناگهان بختیار اعلام کرد که فرودگاه برای ورود آیت الله خمینی باز است. بختیار در توجیه تغییر تصمیم خود می گوید: «...من قضیه را به این شکل می دیدم، این ملا، که در ایرانی بودنش شکی نیست، می تواند به ایران بازگردد، ولی اگر خلافی از او سر بزند، توسط دادگاههای صالح و طبعا با تمام تضمینهایی که قانون پیش بینی کرده است به محاکمه کشانده خواهد شد [...] به من ایراد گرفته اند که چرا گذاشتم او به ایران بازگردد.آیا می توانستم نگذارم؟ [....] به علاوه از قدیم و ندیم گفته بودم که تمام ایرانیان بدون اجازه دولت حق ورود به ایران را دارند. به این اصل اعتقاد داشتم و امروز هم به آن معتقدم که جزو حقوق طبیعی هر شهروندی است..» .
واقعیت این است که بختیار نمی توانست به طور نامحدود فرودگاهها را بسته نگه دارد. بستن فرودگاهها، کنجکاوی ده ها تن خبرنگاران خارجی را که در اطراف اقامتگاه امام، در انتظار دریافت خبر بودند، بیشتر کرده بود. به گفته بختیار، او نمی توانست مانع بازگشت یک تبعه ایرانی به کشورش شود. مسئله بستن فرودگاهها یک وسیله تبلیغاتی به نفع امام خمینی و به ضرر بختیار بود، از سوی دیگر اعلام آمادگی برای بازگشت به میهن و ممانعت دولت بختیار، مردم ایران را به هیجان درآورد و ابعاد ناآرامیها را وسیعتر ساخت.
سرانجام مبارزه تبلیغاتی، با عقب نشینی بختیار و باز شدن فرودگاهها پایان یافت و برنامه بازگشت امام خمینی برای روز 12 بهمن اعلام شد.
بازگشت پیروزمندانه
روز 12 بهمن ) 1357 1 فوریه 1979) امام خمینی پس از 14 سال و چند ماه تبعید با هواپیمای 747 شرکت هواپیمایی فرانسه (ایرفرانس) عازم ایران گردید. 150 تن خبرنگار خارجی که عمده ترین شبکه خبری دنیا را تشکیل می دادند، همراه امام در «پرواز انقلاب» حضور داشتند. در فرودگاه پاریس، امام ضمن پیامی به ملت فرانسه، از میهمان نوازی مردم و دولت و اهالی نوفل لوشاتو، تشکر کرد، سپس به چند سئوال خبرنگاران پاسخ داد. در مورد دولت بختیار، مواضع قبلی خود را تکرار کرد و گفت «ملاقات را نمی پذیرم، مگر آنکه استعفا بدهد و کنار برود» در مورد ارتش، ضمن تایید تماسهایی که در تهران با ارتش بوده است گفت «اگر مقتضی بدانیم، باز هم تماس حاصل خواهیم کرد» و افزود:
«ما از ارتش می خواهیم که هر چه زودتر به ما متصل شود. ما می خواهیم ارتش مستقل باشد، و از قید اجانب خارج شود، آزاد شود. آنها فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامن ملت بیایند و ارتش و ملت از همدیگر هستند. ارتش باید از دولت غاصب کنار برود، تا مردم تکلیفشان را با او معین کنند....»
شانزده روز پیش، محمد رضا شاه، در حالی که یگانهای گارد شاهنشاهی، فرودگاه مهرآباد را محاصره کرده بودند، طی مراسم غیر رسمی، با شتاب ایران را برای همیشه ترک کرد و اکنون، امام خمینی با حضور و محتملا تهدید ارتش نیم میلیون نفری رژیم، همراه با پنجاه تن همراهانش، به ایران باز می گشت. کمیته استقبال مسئولیت امور انتظامی را به عهده داشت.
استقبال از امام، در تاریخ معاصر ایران بی سابقه بود. مراسم ورود آیت الله، به طور زنده از رادیو و تلویزیون پخش شد.
هواپیمای ایرفرانس حامل آیت الله و همراهان در ساعت 30/9 صبح در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست.امام خمینی، پس از ابراز تشکر از مستقبلین، طی سخنان کوتاهی، با تکرار برنامه سیاسی خود، دولت بختیار را غیر قانونی و غاصب دانست و گفت:
«... ما این دولت را نمی توانیم بپذیریم.ملت ایران رای بر سقوط سلطنت داده است. بنابراین، ما نه مجلس را قبول داریم و نه حکومت را قانونی می دانیم. باید دولت کنار برود. شورای انقلاب حکومت را تعیین خواهد کرد. حکومت موقت موظف خواهد بود که مقدمات رفراندوم را تهیه کند. قانون اساسی که تدوین شد، به آراء عمومی گذاشته می شود، که اگر مردم قبول کنند، رژیم جمهوری و قانون جمهوری خواهد بود... من، اعلام می کنم که دولت فعلی غاصب است و غیر قانونی است و اگر زیادتر از این لجاجت کند مسئول خواهد بود....»
در بهشت زهرا، امام خمینی، با تاکید بر حاکمیت ملی و نقش مردم در تعیین سرنوشت خود، غیر قانونی بودن مجلسین را مطرح کرد و گفت: چنانچه حکومت و سلطنت دولتی و فردی، در یک مرحله با رای مردم بوده باشد و آن حکومت و دولت مشروعیت قانونی داشته باشد، این امر، حق آن مردم و نسلهای بعدی را از بین نمی برد که هر زمان آن تصمیم را نادرست دیدند، آن را لغو کنند.
امام خمینی، در توجیه این نظریه اظهار داشت:
«.... ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل عمل است. لکن اگر چنانچه ملتی رای دادند، ولو تمامشان، به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، به چه حقی ملت پنجاه سال پیش از این سرنوشت ملت بعد را معین می کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است [....] مگر پدرهای ما، ولی ما هستند، مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا می کنند، آنها تعیین بکنند؟»
در مورد رای مجلسین در تایید دولت بختیار گفت:
«... این ملت حرفی را که داشتند گفتند، حالا هم می گویند ما این وکلا را غیر قانونی می دانیم، این مجلس سنا را غیر قانونی می دانیم.این دولت را غیر قانونی می دانیم.آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، و از ناحیه شاه منصوب است و همه اینها غیر قانونی هستند، می شود که قانونی باشد؟ ما می گوییم شما غیر قانونی هستید و باید بروید...»
امام خمینی درباره تعیین دولت آینده به جای دولت بختیار گفت:
« من توی دهن این دولت می زنم، من، به پشتیبانی این ملت، دولت تعیین می کنم. من به واسطه اینکه این ملت مرا قبول دارد [...] این آقا، که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبول ندارند. ملت هم قبولش ندارند. ارتش هم قبولش ندارند. فقط آمریکا از او پشتیبانی کرده و فرستاده و به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنند، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته که باید از او پشتیبانی بکنید.»
امام در برابر این سخن بختیار که گفته بود که در مملکت دو تا دولت نمی شود، اظهار داشت:
« می گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی شود، خوب، این واضح است، این یک مملکت دو تا دولت ندارد. لکن دولت غیر قانونی باید برود. تو، غیر قانونی هستی، دولتی که ما می گوییم دولتی است که متکی به آراء ملت است، متکی به حکم خداست. تو باید یا خدا را انکار کنی، یا ملت را.»
آنگاه امام خمینی خطاب به ارتش و افسران آن گفت:
« می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد.آقای ارتشبد! شما نمی خواهید؟ شما نمی خواهید که مستقل باشید؟ آقای سرلشکر، شما نمی خواهید مستقل باشید؟ شما می خواهید نوکر باشید؟ من به شما نصیحت می کنم که بیایید در آغوش ملت، همان که ملت می گوید، بگویید ما باید مستقل باشیم [...] اسلام برای شما بهتر از کفر است. ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می گوییم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید، رها بکنید این را.خیال نکنید که اگر رها کردید، ما می آییم شما را به دار می زنیم. این چیزهایی است که دیگران درست کرده اند...»
ما در این مدت مصیبتها دیدهایم، مصیبتهای بسیار بزرگ و بعضی پیروزیها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده، مصیبتهای زن های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفلهای پدر از دست داده.
من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست دادهاند میافتد، سنگینی در دوشم پیدا میشود که نمیتوانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمی توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید.
من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض میکنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می کنم. من به جوان هائی که پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می کنم.
خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبتها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه میگفت و چه میگوید که از آنوقتی که صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد. ملت ما چه می گفتند که مستحق این عقوبات شدند ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود.
آنهائی که در سن من هستند، می دانند و دیده اند که مجلس موسسان که تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رای سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود، بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است.
برای اینکه ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای داند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می کند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است.
ما در زمان سابق، فرض بفرمائید که زمان اول قاجاریه نبودیم، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطینی که بعدها می آیند.
در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند.
ما فرض میکنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این می شود که - بر فرض اینکه این امر باطل، صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشتر شان، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادراک آنوقت را نکرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؛ بنابر این سلطنت محمدرضا اولا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟
مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست. علاوه بر این، این سلطنتی که در آنوقت درست کرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان می گوید که ما نمی خواهیم این سلطان را.
وقتی که اینها رای دادند به اینکه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژیم سلطنتی را نمی خواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است.
حالا می آئیم سراغ دولت هائی که ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس هائی که ما داریم. در تمام طول مشروطیت الا بعضی از زمان ها آن هم نسبت به بعض از وکلا، مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا. شما الان اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید که در تهران سکنی دارید، من از شما مردم تهران سوال می کنم که آیا این وکلائی که در مجلس هستند، چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید اکثر این مردم می شناسند این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم.
مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است. بنابر این اینهائی که در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینکه حقوق هر فرض کنید که وکیلی اینقدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهائی هم که در مجلس سنا هستند، آن ها هم حق نداشتند و ضامن هستند.
و اما دولتی که ناشی می شود از یک شاهی که خودش و پدرش غیر قانونی است، خودش علاوه بر او غیرقانونی است، وکلائی که تعیین کرده است غیرقانونی است، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیرقانونی است.
این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضاخان می گفتند که این سلطنت را ما نمی خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست. در حالا هم می گویند که ما این وکلا را غیرقانونی می دانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی می دانیم، این دولت را غیرقانونی می دانیم.
آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، از ناحیه شاه منصوب است و همه آنها غیر قانونی هستند، می شود که قانونی باشد ما می گوئیم که شما غیر قانونی هستید باید بروید. ما اعلام می کنیم که دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می کند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است، خودش تا چند سال پیش از این، تا آنوقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است، حالا چه شده است که می گوید من قانونی هستم این مجلس غیرقانونی است، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را می دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش، در حوزه انتخابیه اش از مردم سوال می کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست، شما او را تعیین کردید حتما بدانید که جواب آنها نفی است. بنابر این آیا یک ملتی که فریاد می کند که ما این دولت مان، این شاه مان، این مجلس مان برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشت مان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند، در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر
من باید عرض کنم که محمد رضای پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد.
مملکت ما را خراب کرد، قبرستان های ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سال های طولانی با همت همه مردم، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند.
شما ملاحظه کنید، به اسم اینکه ما میخواهیم زراعت را، دهقان ها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما می خواهیم حالا دهقانشان کنیم، اصلاحات ارضی درست کردند، اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج؛ یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای آمریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را، تخم مرغ از او بیاوریم یا از اسرائیل که دست نشانده آمریکاست بیاوریم.
بنابراین کارهائی که این آدم کرده به عنوان اصلاح، این کارها خودش افساد بوده است. قضیه اصلاحات ارضی یک لطمه ای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم مگر همه ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سال بگذرد و جبران بشود این معنا.
فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که جوان های ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبت ها، آن هم با این چیزها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده، رشد انسانی ندارد، تمام انسان ها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم.
این آدم به واسطه نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده، تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیویش بسیاریش فحشاست، مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست، اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است، مراکز فساد دیگر الی ماشاالله است.
برای چه سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد، با مراتب تجدد مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوان های ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جاها. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده اند به مملکت ما.
و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غیر دادند، به آمریکا و غیر از آمریکا دادند، آنی که به آمریکا دادند عوض چه گرفتند عوض، اسلحه برای پایگاه درست کردن برای آقای آمریکا. ما، هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم.
آمریکا با این حیله که این مرد هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما برد و برای خودش در عوض پایگاه درست کرد یعنی اسلحه آورده اینجا که ارتش ما نمی تواند این اسلحه را استعمال بکند، باید مستشارهای آنها باشند، باید کارشناس های آنها باشند. این هم از ناحیه نفت که این نفت ما را اگر چند سال دیگر خدای نخواسته این عمر پیدا کرده بود، عمر سلطنتی پیدا کرده بود، مخازن نفت ما را تمام کرده بود، زراعت مان را هم که تمام کرده، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار. ما که فریاد می کنیم از دست این، برای این است.
خون های جوان های ما برای این جهات ریخته شده، برای اینکه آزادی می خواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق بسر بردیم، نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم، نه خطیب توانست حرف بزند، نه اهل منبر می توانستند حرف بزنند، نه امام جماعت می توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد، نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می توانستند ادامه بدهند و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود و الا هم باز نیمه حشاشه او که باقی است، نیمه حشاشه این اختناقی هم باقی است.
ما می گوئیم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اینها غیر قانونی است واگر ادامه به این بدهند اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند و ما آنها را محاکمه می کنیم.
من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید.
یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگوئید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که می آورند توی خیابان ها، از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می کنند، از این حرف ها هم می زنند لکن ملت این است، این ملت است (اشاره به حضار). می گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی شود. خوب واضح است این، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی که ما می گوئیم، دولتی است که متکی به آرای ملت است، متکی به حکم خداست، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را. باید سرجایش بنشیند این آدم و یا اینکه به امر آمریکا و اینها وادار کند یک دسته ای از اشرار را این ملت را قتل عام کند.
ما تا هستیم نمی گذاریم اینها سلطه پیدا کنند، ما نمی گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلم های سابق، ما نخواهیم گذشت که محمدرضا برگردد، اینها می خواهند او را برگردانند، بیدار باشید. ای مردم! بیدار باشید، نقشه دارند می کشند، ستاد درست کرده مردیکه در آن جائی که هست، روابط دارند درست می کنند، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود.
ما نخواهیم گذاشت، تا جان داریم نخواهیم گذاشت و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض می کنم بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آنوقتی که اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آرای مردم، مجلس سنا درست بکنیم و دولت اول را، دولت دائمی را (مقصود من از مجلس سنا مجلس موسسان بود، نه مجلس سنا. مجلس سنا اصلش یک حرف مزخرفی است، همیشه بوده.) تعیین بکنیم.
و من باید یک نصحیت به ارتش بکنم و یک تشکر از یکی از ارکان ارتش، یک قشرهائی از ارتش. اما آن نصحیتی که می کنم این است که ما می خواهیم که شما مستقل باشید، ماها داریم زحمت می کشیم، ماها خون دادیم، ماها جوان دادیم، ماها حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد! شما نمی خواهید شما نمی خواهید مستقل باشید
آقای سرلشکر! شما نمی خواهید مستقل باشید، شما می خواهید نوکر باشید من به شما نصحیت می کنم که بیائید در آغوش ملت، همان که ملت می گوید بگوئید، ما باید مستقل باشیم، ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد، شما هم بیائید، ما برای خاطر شما این حرف را می زنیم، شما هم بیائید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگوئید (ما می خواهیم مستقل باشیم، ما نمی خواهیم این مستشارها باشند.)
ما که این حرف را می زنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان خون جوان های ما را بریزید که چرا می گوئید من باید مستقل باشم ما می خواهیم تو آقا باشی.
و اما تشکر می کنم از این قشرهائی که متصل شدند به ملت، اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملت شان را اینها حفظ کردند. این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوائی، اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند و همین طور آنهائی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها، اینها تکلیف شرعی، ملی، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت را کردند ما از آنها تشکر می کنیم و به اینهائی که متصل نشدند می گوئیم که متصل بشوید به اینها، اسلام برای شما بهتر از کفر است، ملت برای شما بهتر از اجنبی است.
ما برای شما می گوئیم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید، رها بکنید این را، خیال نکنید که اگر رها کردید ما می آئیم شما را به دار می زنیم. این چیزهائی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده اند والا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ می کنیم و ما می خواهیم که مملکت، مملکت قوی باشد، ما می خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد، ما نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی که دیگران سرپرستی اش را بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند.
والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته
بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 137313