سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گلبرگ یاس اندر جهان گویا وصیت نامه‌ای است
از فاطمه(س) بر مصطفی (ص) محزون شکایت نامه‌ای است

متنش به خط مرتضی (ع) با جوهر اشک حسین (ع)
از زینب (س) و هم مجتبی (ع) اندوه و حسرت نامه‌ای است

گر حجتی از حق بود بر حجتان (ع) او به خلق
هر جمله از گفتار او عین هدایت نامه‌ای است

خاک سیه بر این جهان کو طاقت او را نداشت
رفتار این نامردمان خود یک سفاهت نامه‌ای است

گویا به گوشم می‌رسد آه جگر سوزش ز در
آن زخم سینه گفته‌اش همچون حکایت نامه‌ای است

آتش نسوزاند اگر هرگز محبانش بدان
اظهار یک شرمندگی بلکه ندامت نامه‌ای است

نشکفته پرپر غنچه شد در بین آن دیوار و در
در بین اهل آسمان‌ غمگین مصیبت نامه‌ای است

غیر از به پا داریّ حق از خلق او چیزی نخواست
بازو شکستن در جواب ننگین شقاوت نامه‌ای است

آن نقش سیلی روی گل داغ شقایق‌ها شده
امضای خونین شهید پای شهادت نامه‌ای است

کو ساقه‌ی بشکسته‌ی خوشبوترین گل در جهان
هر قطره‌ای از اشک ما نزدش شفاعت نامه‌ای است

پنهان شده در بوستان گر آن مزار بی نشان
هر آهی از دل می‌کشم جانم فدایت نامه‌ای است

هل من معین او هنوز بر گوش اهل دل رسد
بر طالبان راه حق اتمام حجت نامه‌ای است

نفرین بر آن کو ظلم کرد بر آل طه (ع) بیشمار
هر لعن و نفرینی بر او مثل برائت نامه‌ای است

خواهد گرفت آن منتقم از قاتلانش انتقام 
مهدی (عج) زهرا (س) منتظر بهر رضایت نامه‌ای است

هر کس که قلب فاطمه (س) خشنود کرده در جهان
بی شک رضا، در نزد حق حکم سعادت نامه‌ای است

شاعر : رضا کریمی




تاریخ : پنج شنبه 92/1/15 | 11:18 عصر | نویسنده : محمد hn | نظر

 

 

کی بگیری انتقام فاطمه

پر کنی عالم ز نام فاطمه

کی ز رویش رنگ نیلی می بری

کی ز دلها داغ سیلی می بری

آوری کی بهر آن مادر دوا

کی دهی بشکسته پهلو را شفا

مادرت غمدیده و دل بیقرار

می کشد بهر ظهورت انتظار

 




تاریخ : پنج شنبه 92/1/15 | 10:47 عصر | نویسنده : محمد hn | نظر

روز نخست چون گل این بوستان شکفت

عِطر عفیف عشق فرو ریخت بر تنش

هم باشدش بهار رسالت در آستین

هم می چکد گلاب ولایت ز دامنش

مردآفرین زنی که خلیلانه می شکست

بتخانه خلاف خلافت ز شیونش

از سدره نیز در شب معراج می گذشت

حرمت اگر نبود عنانگیر توسنش

تا رخصت حضور نیابد، شب طلوع

مهتاب از ادب نتراود به روزنش

تا کعبه راز سنگ کرامت نیفکند

از چشم روزگار نهان است مدفنش

خسرو احتشامی




تاریخ : پنج شنبه 92/1/15 | 10:42 عصر | نویسنده : محمد hn | نظر

ساعتی ای دل بیا در کار خود اندیشه کن
بگذر از ما ومنی با حق رفاقت پیشه کن
تا شوی آگه تو از بی مهری دنیا ی پست
عمر خود را لحظه ای تشبیه سنگ و شیشه کن

 

تیشه را برداشتی بر ریشه ی خود می زنی
از برای قطع نفس خویش کار تیشه کن
دل بر این زیبا عروس حجله ی هستی مبند
چون علی اورا رها کن راه حق را پیشه کن
دشمنی باکس مکن با دوستان یکرنگ باش
شیر باش و روبهان را تارو مار از بیشه کن
ساربان مرگ است ودارد کاروان عزم رحیل
تا نرفتی تیشه ای از بهر خود اندیشه کن
بشنو از (ژولیده)وژولیدگان یار باش
تا توانی خدمت خلق خدا را پیشه کن




تاریخ : پنج شنبه 92/1/15 | 10:37 عصر | نویسنده : محمد hn | نظر

کجایند مردان بی ادعا

یادشان گرامی و راهشان پر رهرو




تاریخ : پنج شنبه 92/1/15 | 8:12 عصر | نویسنده : محمد hn | نظر
<< مطالب جدیدتر