ساعتی ای دل بیا در کار خود اندیشه کن
بگذر از ما ومنی با حق رفاقت پیشه کن
تا شوی آگه تو از بی مهری دنیا ی پست
عمر خود را لحظه ای تشبیه سنگ و شیشه کن

 

تیشه را برداشتی بر ریشه ی خود می زنی
از برای قطع نفس خویش کار تیشه کن
دل بر این زیبا عروس حجله ی هستی مبند
چون علی اورا رها کن راه حق را پیشه کن
دشمنی باکس مکن با دوستان یکرنگ باش
شیر باش و روبهان را تارو مار از بیشه کن
ساربان مرگ است ودارد کاروان عزم رحیل
تا نرفتی تیشه ای از بهر خود اندیشه کن
بشنو از (ژولیده)وژولیدگان یار باش
تا توانی خدمت خلق خدا را پیشه کن




تاریخ : پنج شنبه 92/1/15 | 10:37 عصر | نویسنده : محمد hn | نظر